ساعت فلش

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جمله های ارزشمند از بزرگان
صفحه اصلی نسخه اتوم نقشه سایت پیام رسان درباره ما اوقات شرعی RSS
خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 35383
کل مطالب: 18
کد مطلب : 8

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، صورتت از شرم قرمز شد و
سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی.
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، سرت رو روی شونه‌هام
گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت
داشتی.
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، صبحانه من رو آماده
کردی وبرام آوردی، پیشونیم رو بوسیدی و گفتی بهتره عجله کنی، داره دیرت
میشه.

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم بهم گفتی اگه راستی راستی
دوستم داری بعد از کارت زود بیا خونه.
 
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم، تو داشتی میز شام رو تمیز
می‌کردی و گفتی باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری تو درس‌ها به
بچه‌مون کمک کنی.

وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همون‌جور که بافتنی
می‌بافتی بهم نکاه کردی و خندیدی.
 
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی.
 
وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی
راحتیمون نشسته بودیم من نامه‌های عاشقانه‌ات رو که 50 سال پیش برای من
نوشته بودی رو می‌خوندم و دستامون تو دست هم بود.

وقتی که 80 سالت شد، این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری، نتونستم
چیزی بگم، فقط اشک در چشمام جمع شد.
 
اون روز بهترین روز زندگی من بود، چون تو هم گفتی که منو دوست داری.

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری، و چقدر در زندگی براش
ارزش قائل هستی، چون زمانی که از دستش بدی، مهم نیست که چقدر بلند فریاد
بزنی.

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید


.:: ارسال مطلب توسط احد انصاری در تاریخ یکشنبه 89/11/3, 12:17 عصر


کد مطلب : 7

 زیبایی های جزیره بالی

بالی جزیره خدایان، جزیره کوچکی از بزرگترین مجمع الجزایر جهان یعنی کشور اندونزی است. این جزیره دو اقیانوس آرام و هند را به هم پیوند داده است و در نتیجه این وصلت خود از آب و هوای بسیار متفاوتی برخوردارگردیده است و مثل بسیاری از جزایر دیگراندونزی، دنیای مخصوص به خودش را دارد. دنیائی که این نام این جزیره را در فهرست برترین مقاصد توریستی جهان قرار داده است. این جزیره جمعیتی حدود سه میلیون نفر داشته که قریب به اتفاق ساکنان آن اهل اندونزی هستند اما در سالهای اخیر بدلیل رشد فراوان صنعت توریست بسیاری ازاسترالیا و اروپا هم به این جزیره مهاجرت نموده و در بالی کار و زندگی می کنند.



این جزیره که مساحتی بالغ بر ???? کیلومتر مربع را پوشش داده است، از لحاظ آتش فشانی فعال بوده و خاک آن برای کشاورزی بسیار حاصلخیز. اما سوگولی کوههای بالی کوه آگانگ که «مادر کوه »ها نامیده می شود آتشفشانی فعال بوده که ارتفاعی بیش از ???? متر دارد. در شمال و جنوب کوه های مرکزی این جزیره زمین های بسیاری حاصلخیزی برای کشاورزی وجود دارد که از آن برای کاشت برنج استفاده می کنند.
 




قطعا بیراه نگفته ایم اگر بگوییم که جزیره بالی پر از خصائل منحصر به فردی است که آن را از تمام جزیره های دنیا متمایز می سازد. بالی زیبا ترین و مشهورترین جزیره اندونزی است که در جنوب خط استوا، بین جاوه در غرب و لومبوک در شرق قرار گرفته است. فواصل هوایی این جزیره تا جاکارتا حدود ? ساعت و تا تهران با محاسبه توقف بین پروازی در شهرهای دوحه و کوآلالامپور حدود ?? ساعت می باشد. بزرگترین شهر و مرکز اداری این جزیره، شهر دنپازار است که حدود چهارصد هزار نفر جمعیت دارد.





جزیره اندونزیایی بالی دارای گنجینه های بسیاری است: طبیعت زیبا، پوشش گیاهی متنوع ودنیای منحصر به فرد زیر آب، شالیزارها و آبشارها. اما گنجینه ویژه جزیره بالی سنت ها و رسوم این جزیره است. هر فصل از سال که باشد خورشید هر روز حوالی ? بامداد در جزیره بالی طلوع می کند. این جزیره کوچک و سرسبز اندونزی یکی از اماکن توریستی بسیار جذاب جهان و قاره آسیا است که در هر زمانی از سال تعداد بسیار زیادی توریست به آن سفر می کنند.
 




رسیدن به بالی بسیار آسان است.علیرغم آنچه شما تصور میکنید سفر به این قطعه از بهشت زمینی پروردگار از انجام یک سفر بین شهری در کشور ما بسیار ساده تر است. شما برای رسیدن به بالی فقط کافیست که گوشی تلفن را برداشته و به یکی از آژانسهای مسافرتی که معمولاً در روزنامه ها آگهی تبلیغاتی دارند زنگ بزنید. مطمئناً اولین پروازی را که بدست بیاورید اگر صبح روز بعد نباشد، غروب پنج شنبه هفته آینده نیز نخواهد بود . پس از تهیه بلیت حال نوبت به تهیه ویزا است ! ویزای بهشت ! ولی بهشتی بدون ویزا و یا بهشتی که ویزای ورود به آن را در دروازه ورودیش صادر مینمایند. پس به این ترتیب شما نیاز به ویزا نیز ندارید. البته این ویزای ورود که بیشتر شبیه به عوارض ورود به بزرگراه میباشد خوشبختانه برای ما ایرانیها در مبادی ورودی صادر و هزینه آن برای اقامت یک ماهه فقط ?? دلار آمریکاست.
 




اما پرواز به بالی که فقط اندکی یعنی حدود ?? ساعت طولانیتر از بلند ترین مصافت هوائی کشورماست معمولا از طریق کشور قطر و با هواپیمائی قطر ایر ویز که یکی از خطوط پنج ستاره جهان می باشد و یا امارات و پس از توقفی کوتاه در فرودگاه دوحه یا دبی شما را بسوی جزیره بالی رهنمون خواهد بود.زمان سفر بین تهران و دوحه حدوداً دوساعت یعنی برابر با مدت زمان سفر شما از منزل تا فرودگاه امام تخمین زده خواهد شد. از این نقطه تا ایستگاه بعدی که شهر کوالالامپور یعنی پایتخت کشور زیبای مالزی می باشد فقط هشت ساعت زمان لازم اس



















.:: ارسال مطلب توسط احد انصاری در تاریخ یکشنبه 89/10/26, 3:9 عصر


کد مطلب : 6

چند ماجرای جالب و خواندنی

 

http://aftabir.com/lifestyle/images/a183c99891cfa96c14722a6ad705ae82.jpg

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد...
-آهای، آقا پسر!
 
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: شما خدا هستید؟
 
-نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
-آهان، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!

ظروف مسی

http://www.beytoote.com/images/stories/housekeeping/Untitled-69.jpg

معروف است که پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج می‌برند، داشتن یک دست‌بند مسی را توصیه می‌کنند و دلیل این امر را هم کمبود یون‌های مسی در خون ذکر می‌کنند که با تماس دست‌بندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته می‌شود.
از سوی دیگر محققین، یکی از علت‌های بروز بیماری آلزیمر را رسوب یون‌های آلومینیوم در مغز عنوان می‌کنند.
تا چند دهه پیش، مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصاً خورشت و آش از قابلمه‌های مسی استفاده می‌کردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار می‌گرفت ...
هیچ‌کس نمی‌دانست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیرد، فقط می‌دانستند برای پخت غذا خیلی لازم می‌باشد.
داستان از این قراره که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به 6 میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن.
کمبود یون مس باعث میشه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و مدام دهن‌دره کنید. در ضمن هیچ کارخانه داروئی نمی‌تونه از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کنه ... و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما می‌دهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی نداره.
ولی تا این جا بدونید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی، از یون آزاد شده این ظرف استفاده می‌کند و در بدن شما فوق‌العاده احساس نشاط و انرژی ایجاد می‌‌کنه دیگه از اون دهن‌درگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی مخصوصاً برای خانم‌ها نزدیک به دوران عادت ماهیانه دارد.
ولی یک دفعه توی دهه 50 از این نون خشکی‌ها اومدند و داد می‌زدند (قابلمه مسی ...... کفگیر آهنی خریداریم ......) و با یک قیمت مناسب این قابلمه‌ها را خریدند و به جاش قابلمه آلمینیومی می‌دادند که بهش می‌گفتند روحی. هیچکس توی اون دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قراره بره؟
بعدش هم که الان ظرف‌های استیل و تفلون و این مزخرفات اومده که مدعی هستند غذا توش زود می‌پزه و به کف ظرف نمی‌چسبه. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یون‌های مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و ..... می‌تونند در جا، یک کودک 6 ماهه را ظرف یک سال به بیماری‌های کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی 5 سال به بیماری‌های کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.

من به همه دوستان پیشنهاد می‌کنم حتماً برای پخت غذا (مخصوصاً غذاهای آبکی) از قابلمه مسی و کفگیر آهنی استفاده کنند. حداقل برای یک بار هم شده تا ظرف سه روز اثر آن را روی بدن خودتون ببینید.
حالا جالبه توی شمال ایران موقع پخت خورشت (مخصوصاً فسنجون) یک تیکه آهن یا نعل اسب می‌اندازند وسط خورشت تا حسابی رنگ بگیره ..... این کار باعث آزاد شدن یون‌های آهن و سلامتی بدن می‌شود. اگر دقت کنید مردم مازندران و گیلان تقریباً در حد صفر دچار بیماری‌های خونی و سرطان خون می‌شوند


نخستین درس مهم - زن نظافتچى
 
من دانشجوى سال دوم بودم. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خنده‌ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است. سؤال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می‌کند چیست؟»
من آن زن نظافتچى را بارها دیده بودم. زنى بلند قد، با موهاى جو گندمى و حدوداً شصت ساله بود. امّا نام کوچکش را از کجا باید می‌دانستم؟
من برگه امتحانى را تحویل دادم و سؤال آخر را بی‌جواب گذاشتم. درست قبل از آن که از کلاس خارج شوم دانشجویى از استاد سؤال کرد آیا سوال آخر هم در بارم‌بندى نمرات محسوب می‌شود؟
استاد گفت: حتماً و ادامه داد: شما در حرفه خود با آدم‌هاى بسیارى ملاقات خواهید کرد. همه آن‌ها مهم هستند و شایسته توجه و ملاحظه شما می‌باشند، حتى اگر تنها کارى که می‌کنید لبخند زدن و سلام کردن به آن‌ها باشد.
من این درس را هیچگاه فراموش نکرده‌ام.

دومین درس مهم - کمک در زیر باران 
 
یک شب، حدود ساعت 5/11 بعدازظهر، یک زن مسن سیاه پوست آمریکایى در کنار یک بزرگراه و در زیر باران شدیدى که می‌بارید ایستاده بود. ماشینش خراب شده بود و نیازمند استفاده از وسیله نقلیه دیگرى بود. او که کاملاً خیس شده بود دستش را جلوى ماشینى که از روبرو می‌آمد بلند کرد. راننده آن ماشین که یک جوان سفیدپوست بود براى کمک به او توقف کرد. البته باید توجه داشت که این ماجرا در دهه 1960 و اوج تنش‌هاى میان سفیدپوستان و سیاه‌پوستان در آمریکا بود. مرد جوان آن زن سیاه‌پوست را به داخل ماشینش برد تا از زیر باران نجات یابد؛ بعد مسیرش را عوض کرد و به ایستگاه قطار رفت و از آنجا یک تاکسى براى زن گرفت و او را کمک کرد تا سوار تاکسى شود.  
زن که ظاهراً خیلى عجله داشت از مرد جوان تشکر کرد و آدرس منزلش را پرسید. چند روز بعد، مرد جوان در خانه بود که صداى زنگ در برخاست. با کمال تعجب دید که یک تلویزیون رنگى بزرگ برایش آورده‌اند. یادداشتى هم همراهش بود با این مضمون:
«از شما به خاطر کمکى که آن شب به من در بزرگراه کردید بسیار متشکرم. باران نه تنها لباس‌هایم، که روح و جانم را هم خیس کرده بود. تا آنکه شما مثل فرشته نجات سر رسیدید. به دلیل محبت شما، من توانستم در آخرین لحظه‌هاى زندگى همسرم و درست قبل از این که چشم از این جهان فرو بندد در کنارش باشم. به درگاه خداوند براى شما به خاطر کمک بی‌شائبه به دیگران دعا می‌کنم.»
ارادتمند؛ خانم .... 
 
******* ******* ******* ******* ******* ******* *******
******* ******* ******* ******* ******* ******* *******  
سومین درس مهم - همیشه کسانى که خدمت می‌کنند را به یاد داشته باشید 
 
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر 10 ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت. 
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟ 
خدمتکار گفت: 50 سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت: 35 سنت
پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت: براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت...  
پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت.  
هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، 15 سنت براى او انعام گذاشته بود! 
یعنى او با پول‌هایش می‌توانست بستنى با شکلات بخورد، امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمی‌ماند، این کار را نکرده بود و بستنى خالى خورده بود!
   
 
******* ******* ******* ******* ******* ******* *******
******* ******* ******* ******* ******* ******* *******
 
چهارمین درس مهم - مانعى در مسیر

 
در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشه‌اى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر می‌دارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آن‌ها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند؛ امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند!  
سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین گذاشت و شانه‌اش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ریختن‌هاى زیاد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آن‌ها را بر دوش بگیرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کیسه‌اى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند.  
آن مرد روستایى چیزى را می‌دانست که بسیارى از ما نمی‌دانیم!  
هر مانعى = فرصتی



.:: ارسال مطلب توسط احد انصاری در تاریخ شنبه 89/10/18, 12:4 عصر


فهرست پیوند لوگوی دوستان

(بروز رسانی : 12:26 ص 97/3/27 آخرین نوشته : شعر عاشورا + ashura)
آخرین مطلب: شعر عاشورا + ashura
آخرین به روزرسانی: 12:26 ص 97/3/27

(بروز رسانی : 11:14 ص 92/8/9 آخرین نوشته : احمدک و محنت روزگار ...)
آخرین مطلب: احمدک و محنت روزگار ...
آخرین به روزرسانی: 11:14 ص 92/8/9

ویرایش
فهرست پیوندهای بدون لوگوی دوستان
.: شهر عشق :.
بروز رسانی : 3:49 ع 96/3/6 آخرین نوشته : در پناه چشم های تو
آخرین مطلب: در پناه چشم های تو
آخرین به روزرسانی: 3:49 ع 96/3/6
دکتر علی حاجی ستوده
بروز رسانی : 2:15 ص 91/8/2 آخرین نوشته : Treatment of low HDL cholesterol
آخرین مطلب: Treatment of low HDL cholesterol
آخرین به روزرسانی: 2:15 ص 91/8/2

ویرایش
پروفایل مدیریت
نام مدیر : احد انصاری

توضیحات :
تعداد : 8
ایمیل مدیریت : احد انصاری



ویرایش
لوگوی ما

جاوا اسكریپت

 

 

برای تست کد مورد نظر ، موس خود را به کادر زیر برده و تست نمایید

بازگشت به صفحه قبل